کلافه شده ام از این شبهای پر از یلدا
شب که میشود پریشان میشوم
شب که میشود دلتنگی شروع میشود
شب که میشود انگار غمهایم را بیدار میکنند
در میان این همه شب بودن
دلم اسیر یک حس غم آلود شده است
حسی پر از کلافه بودن
حسی پر از احساس بی قراری
شب نشینی میکنم با خودم
میخواهم غرق شوم در اندیشه هایم
اما نمیشود
هرچه میخواهم به اعماق بروم بالاتر میمانم
این بغضهای لعنتی محال است مجال غرق شدن بدهند
روی بغضهایم غلت میخورم
سرگیجه میگیرم
و غمهایم را بالا می آورم
هیچ مسکنی جز سکوت ندارم
پس سکوت میکنم
تا شبهایم خط خطی نشوند....
8 امتیاز + /
0 امتیاز - 1392/06/09 - 00:46
واااااااااااای ای جانم
1392/06/9 - 00:51#زیبا بود و #غم_انگیز ...
1392/06/9 - 03:12مرسی عزیزم
1392/06/9 - 03:13